Author: [email protected]

کسش رو تحریک کردم کمی بعد آه و ناله اش بلند فکر میکردم که چطور برم پیشش که خودش اومد و زنگ زد درو باز کردم و تعارف کردم اومد تو‬ ‫نشست و بی مقدمه گفتم علت سرو صدای تو خونه شما رو کشف کردم با تعجب گفت جدی ؟ گفتم آره دیشب‬ ‫من خیلی تو موضوع دقیق شدم و از نورگیر مراقب بودم که نصف شب صدای آه ناله شنیدم و فکر کنم صدای‬ ‫خودتون بود یعنی از صدای خودتون میترسید خیلی خجالت کشید و سرشو انداخت پائین منم که شلوارک پام‬ بود و چیکو هم تقریبا بیدار. نشستم…

Read More

سوراخ تنگم یهو واساد گفت نهال اوپنی گفتم نه گفت پس زر نزن منم خندیدم مدیر بشی حقوقت میره بالا،گوشیشو گرفتم ب رئیسش به اسم خود مرجان پی ام دادم که چیکار دقیقا باید براتون بکنم؟گفت راحت باشی باهام کاری که دقیقا برای علی میکنی،گفتم دخترم گفت اشکال نداره از عقب،گفتم من با علی ام فقط لاپایی سکس میکنم گفت اشکال نداره من به لاپای تولم راضیم،فردا صبح مثل همیشه رفت سرکار و بعد ساعت کاری دیدم گوشیم زنگ خورد،صداش میلرزید شنیدم گقت عزیزم امروز کارم زیاده یکم بیشتر میمونم منم گفتم مواظب باش،خیلی حس عجیبی داشتم هم شهوت هم…

Read More

دختره خواست مخالفت کنه که پسری که باهاش بود مانع شد حالا یکی داشت از کون منم که کیرم راست راست بود سریع خودم رو چسبیدم به کابینت. امیر رفت اتاق که لباس عوض کنه. مونا گفت دیدی تونستم . رفت بیرون سریع بکن که دارم میمیرم. امیر اومد . تو این فاصله مونا سریع یه دو سه تا قلم دیگه هم نوشت و داد دست امیر. امیر شاکی شد که تو فقط پودر میخواستی حالا لیست میدی. مونا هم سریع یه لب ازش گرفت و امیر رو راهی کرد . امیر تا در اچارتمان رو بست مونا شلوار ورزشی…

Read More

همونجوری میزدم تا ابم اومد منم دویدم سمت دستشویی و حموم و ریختمش اونجا من چند وقته عضو شدم و داستانای توی سایتو میخونم تا رسیدم به خاطرات یک دختر چاق منم به ذهنم رسید خاطره خودمو بنویسمخواهش میکنم کسی نظر نده چون دلیلی نمی بینم بخوام چرت و پرت بنویسمماجرا مربوط به یه سال پیشه چند وقتی بود با دوس دخترم به هم زده بودم زیاد می رفتم چت روم تا با یه نفر گرم گرفتم هر روز چت می کردیم تا اینکه راضی شدعکساشو بهم داد بد چیزی نبود تو عکساش البته . می گفت پدرش نظامیه و…

Read More

زهرا بود دوید رفت سما سطلش که پر گل بود همشم گلای رز سفید قسمت قبلگفتم الهه نگفته بودی مشروب میخوریگفت دفعه اولمه دیدم تو گفتی آرومت میکنه خواستم امتحان کنم. مریم واسم جور کرده ولی قرار بود با خودش بخوریم.گفتم سیگار چی؟ چیزی نگفت.گفتم هرکاری من میکنم تو هم باید بکنی؟سرشو از رو شونم برداشت و آروم گونمو بوسید حرف مرگو میزنی؟گفتم زندگی من تویی بدون تو زندگی نیست اصلا دنیا نیست هیچوقت ازم جدا نشو.گفت مگه دیوونه ام حالا که پیدات کردم بزارم بری؟؟؟؟ البته دیوونه هستم ولی دیوونه توام.دستامو بردم زیر بغلش و کشیدمش بالاتر و همینطور…

Read More

خانمی بغل دکتر نشسته بود که بعداً فهمیدم دوست دوران دانشگاهش بوده منم اونروز سلام برهمه بر و بچه های ایرونیمن اسمم پویا هستش و بچه جنوبم (خوزستان). این خاطره که براتون میگم یه اتفاقی هستش که تو زندگیم تاثیر داشته و اینو با اجازه و تایید کسی که تو این خاطره شریکم بوده براتون می نویسم چون به نظرش جالب بوده که من در موردش چی فکر می کردم. جونم بهتون بگه تو جنگ پدرم شهید شدش و من زیاد از پدرم خاطره ندارم یا بهتر بگم اصلاً ندارم. مامانمم کارمند بانک هستش و بجز اون هیشکی رو ندارم.…

Read More

این موضوع رو که خودتون گفتین بیخیال شم فعلا این موضوع سلام بچه هاخاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم، مربوط میشه به حدود سه هفته قبل. البته استارتش از یک سال قبل شروع شد ولی سه هفته قبل کار رو تموم کردم.من اسمم آرمینه، 33 ساله و دارای 1 بچه. توی یکی از ارگان های انقلابی کار می کنم و بنا بر مقتضای شغلم و البته به خواست همسرم، ظاهری مذهبی دارم، ته ریش میذارم و یه جورایی تیپ بچه مثبتا رو دارم. خانمم هم که خیلی خیلی مذهبیه. البته بگم که من فقط ظاهر رو حفظ می کنم…

Read More

ساک زدن رویا نشست روی زمین بین پاهام و شروع کرد به ساک زدن ‫من ساكن ایران نیستم، اما سالی یکبار میام ایران. راستش دوست دختر دارم و زیاد پی کس کردن هم نیستم،‬ ‫اما خوب اگر باشه، چرا که نه. بر و قیافه زیادی ندارم اما در سکس بدک نیستم و بخصوص کیرم اندازه‬ خوبی داره و معمولا وقتی دختری یکدفعه با من سکس داره، بعدا بیشتر طالب می شه. اینها رو گفتم که اگر‬ ‫داستان یک کمی بنظرتون زیادی کلیشه ای اومد بدونید که خودم هم می دونم و راستش بعد از دوسال، برای‬ خودم هم باورش سخته.…

Read More

مهرانا عکس میگیره میفهمه و دیگه نمیاد و من دستم بهش نمیرسه …قسمت قبلوارد کلاس شدم رفتم سر جام نشستم.منتظر بودم تا همه بچه ها وارد کلاس بشن. ولی هر چه زمان میگذشت تمایلم برای این کار کمتر میشد تا اینکه به طور کامل به یکباره بی خیال شدم. چون به این نتیجه رسیدم اگر تو کلاس فحش بکشم اون بابایی که داره ازکون و بدن مهرانا عکس میگیره میفهمه و دیگه نمیاد و من دستم بهش نمیرسه. برای همین باز با اعصاب داغون نشستم سر جای خودم. نهایتا تصمیم گرفتم بعد از تعطیل شدن مدرسه بی خیال فوتبال داخل…

Read More

مواقع پایان قد اصرار بر خودنمائی داشت ساکت و خاموش تو آشیانه اش خوابیده این ماجرا مربوط به دوست خواهرم دنیا میشه که فعلا از اون تیکه های محشر آزادشهر مشهد شده.یک روز صبح بد جوری ماشین لازم داشتم و پدر ماشینو خودش لازم داشت و می خواست جائی بره ( اون موقع ترم 6 دانشگاه بودم ) همینجور که کلافه بودم خواهرم گفت چته کیوان ؟گفتم هیچی ماشینو میخوام ولی پدر میخواد بره جائی و مجبورم پیاده گز کنمگفت ببین من ماشینو برات میگیرم اما باید منو ببری دانشگاه بعد عصر هم حتما بیای دنبالممنم از خدا خواسته گفتم…

Read More